آرتين جونآرتين جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
آشنايي مامان وباباآشنايي مامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

آرتين عشق مامان و باباش

اولين روز كار مامان

سلام عسل مامان امروز ماماني بعد از حدود يكسال رفت سركار . صبح كه داشتم ميومدم سركار خيلي ناراحت بودم كه تو قندعسل رو تنها ميزارم . ولي خيالم راحت بود كه با مامان جوني حسابي بهت خوش ميگذره . خداروشكر وقتي زنگ زدم خونه مامان جوني گفت كه اصلا گريه نكردي . الهي قربونت برم كه توي خونه دنبالم ميگشتي دوهفته است كه روزها بهت شيرخشك ميدم تا عادت كني وقتي نيستم اونو بخوري . اوايل كه اصلا نميخوردي و دهنتو سفت مي بستي و اگرم يه كوچولو شير ميخوردي بعدش زبونتو بادست پاك ميكردي ولي بعدش مامان جوني كشف كرد كه شيرخشك رو با كيك دوست داري فداي اين سليقه ات بشم آرتين گلم الان 10 ماه و 7 روز داري . قدت 80cm و وزنت 10/5كيلو ...
12 بهمن 1393

پنجمین ماهگرد و اولین مروارید عسل خان

عسل مامان مهمترین اتفاقی که توی 5ماهگیت رخ داد دندون درآوردنت بود. دقیقا روز 5 شهریور که پنجمین ماهگرد تولدت بود دندون نیش پایین سمت راست از لثه کوچولوت زد بیرون واسه همینم کیک ماهگردتو بشکل دندون درست کردم. قدت 70 و وزنت 8500 بود . عزیزدلم تو این ماه شروع کردی به روروک سواری و به همه جای خونه سرک می کشیدی . دوبار هم گلدون آلوئه وورا مامانی رو از میز تلویزیون انداختی زمین و به دستور پزشکت غذای کمکی هم درکنار شیر مامانی میخوری. در پايان 5ماهگيت با نظر دكترت غذاي كمكي رو برات شروع كردم و استقبال تو هم خيلي خوب بود .فدات بشم كه با لذت فرني ميخوري خب دیگه بریم سراغ عکسای این ماه: ...
27 دی 1393

سلام دوباره

سلام به عشق مامان و بابا مامانی اومده معذرت خواهی . میدونم کلی وقته به وبلاگت سر نزدم و حق داری ناراحت باشی ولی قول میدم دیگه زود بزود بیام و از کارات بگم . واسه ماههای گذشته هم عکس میذارم . خیلی دوست دارم عزیزم لحظه لحظه های با تو بودن رو دوست دارم و هر روز خدارو بابت وجود نازنینت شکر میکنم.   ...
24 دی 1393

چهارمین ماهگرد

مهربونم چهارماهگیت مبارک الان قدت 68 cm و وزنت 7800 گرم هست .قربونت قد بلندت بشم پسرگلم. کیک این ماهم خودم واست درست کردم. خیلی خیلی خیلی دوستت دارم . ...
28 مرداد 1393

سومین ماهگرد

عزیزدلم این ماه واسه جشنت خاله مژگان و سارا و شیدا هم مهمون ما بودن و بازم کیک تولدت رو مامانی درست کرد . این ماه وزنت 6800 گرم و قدت 64cm بود . ماشالا رشدت خیلی خوبه ... آفرین به گل پسرم   عکس سه نفره سارا ـ آرتین ـ شیدا ...
5 تير 1393

اولین سفر

یکی یدونه مامان سلام دیروز برای اولین بار با پسر گلم رفتیم خوانسار . هوا خیلی عالی بود .رفتیم به جای قشنگ به اسم سرچشمه و تو عزیزدلم از دیدن اون همه درخت کلی متعجب بود و با چشمای گرد شده همه جا رو نگاه میکردی. خیلی برام جالب بود ساعت 12 که شیرتو خوردی تا ساعت 5 عصر خوابیدی و مطمئنم همش به خاطر هوای پاک اون منطقه بود. خلاصه که خیلی بهمون خوش گذشت و تو مثل همیشه خوب و آروم بودی. * خیلی دوست دارم پسر خوش اخلاقم *   ما درکنار سحر جون و پسرعموت مسیح جون ...
15 خرداد 1393

دومین ماهگرد

شازده کوچولوی مامان سلام دوماهگیت مبارک عسلم.کیک این ماه رو مامانی خودش درست کرده و جشن سه نفره مون باهاش تکمیل شد . الان وزنت 6 کیلو و قدت 61سانتی متره . ماشاا.. رشدت خیلی خوبه عزیزم و امیدوارم همیشه همینطور باشه . دیروز اولین کلمه ات رو گفتی { آقا }  کلا خیلی دوست داری که باهات حرف بزنیم و کلی تلاش میکنی تا جواب بدی . عاشق آقا و آقو گفتنت هستم . دیگه کاملا من و بابایی رو میشناسی و برامون میخندی .. قربون خنده های قشنگت و ذوق کردنت بشم .   ...
5 خرداد 1393

اولین ماهگرد

سلام پسر قشنگم امروز یکماهه که تو عزیز دلم ازپیش فرشته ها اومدی بین ما و خوشبختی من و بابایی رو هزار برابر کردی . یک ماهگیت مبارک آرتین جونم واسه یکماهگیت یه جشن سه نفره داشتیم  و کلی عکس گرفتیم  البته تو که بیشترش خواب بودی . پسرم ببخش که یک ماهه مطلبی واست ننوشتم آخه مامانی همش سرش به کارای توگرم بوده ولی الان جبران میکنم . وقتی بدنیا اومدی وزنت 3250 گرم ،قدت 50 سانتیمتر و دور سرت 35.5 سانتیمتر بود. وقتی اولین بار دیدمت از ذوق اشک توی چشمام جمع شد بس که تو قشنگ و معصومانه خوابیده بودی با اون لبای سرخت . چقدر از خدا ممنونم که تو گل خوشبو رو بهم داده. فردای تولدت ساعت 12 ظهر از بیمارستان مرخص شد...
15 ارديبهشت 1393