ايستادن و اولين قدم هات
سلام مرد كوچولوي مامان
ببخش كه يكماه به اينجا سر نزدم آخه بعد از تعطيلات عيد خيلي سر مامان تو اداره شلوغ بوده و توي خونه هم كه شما اجازه نميدي نزديك كامپيوتر بشم ( توضيح : نزديك شدن به كامپيوتر مساوي است با كنده شد وب كم و پرتاب به زمين ، خورده شدن شديد سيم ماوس و كوبيده شدن مداوم كيبورد همراه با خاموش روشن شدن مداوم سيستم )
يه خبر مهم اين كه پسر طلاي مامان در 19 فروردين94 خودش به تنهايي ايستاد و كلي هم قر داد و برا خودش دست زد منم كه ذوق مرگ شده بودم حسابي و بعد از اين اقدام بزرگ بالاخره در 13 ارديبهشت به تنهايي چهار قدم راه رفت . الهي دورت بگردم كه خرچنگي با قدمهاي كوچولو و سريع راه ميري واااي ماماني چقد تو خوبي عاشششششششششششقتم. راستي همچنان دو تا دندون داري بي دندون
تازگيا حسابي شيطون شدي و از ميز و مبل و هر چي كه بتوني بالا ميري . مجبور شديم چند بار دكوراسيون خونه رو عوض كنيم تا فضا برات بيخطر باشه . همچنان عشق شديدي به انواع سيم و پريز داري و دست گل جديدي كه ديروز به آب دادي شكستن كيس كامپيوتر بود من و بابايي كه هنوز در تعجبيم چطوري اين كارو كردي!!! راستي ماشالله قدرت بدنيت و قدرت دستت خيلي زياده و اگه چيزي رو نخواي بدي هيچكس حريفت نيست .
ديگه خيلي قشنگ بهم ميگي ماما . به بابايي هم :بابا ... تا يه چيزي رو بخواي و دستت بهش نرسه داد ميزني ماما ماما ... منم كه از ذوق هي بيهوش ميشم هي به حال ميام خيلي خوشم مياد كه منو درمون همه مشكلاتت ميدوني الهي كه دورت بگردم.
موقع بيرون رفتن هم فقط بابايي رو ميشناسي و به هيچ عنوان بغل كس ديگه اي نميري حتي من البته عوضش موقع خواب فقط بغل ماماني رو دوست داري و هي غلت (غلط يا قلت آخرش نفهميدم كدوم ديكته درسته )ميزني و خودتو ميندازي رو مامان
دوروز پيش روز پدر بود و منم از طرف دوتاييمون واسه بابايي يه كيك خوشگل درست كردم البته كادوش هم محفوظه تا وقتي كه خودش مدلشو انتخاب كنه (گوشي موبايل ) شبش هم دايي مجيد با دايي مجتبي اينا اومدن و دور هم كيك خورديم. خيلي خوش گذشت
خدا رو هزار مرتبه شكر ميكنم كه يه خانواده خوب و دوست داشتني دارم