آرتين جونآرتين جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
آشنايي مامان وباباآشنايي مامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

آرتين عشق مامان و باباش

ايستادن و اولين قدم هات

1394/2/14 7:49
نویسنده : مامان مریم
852 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comسلام مرد كوچولوي مامانniniweblog.com

ببخش كه يكماه به اينجا سر نزدم آخه بعد از تعطيلات عيد خيلي سر مامان تو  اداره  شلوغ بوده و توي خونه هم كه شما اجازه نميدي نزديك كامپيوتر بشم ( توضيح : نزديك شدن به كامپيوتر مساوي است با كنده شد وب كم و پرتاب به زمين ، خورده شدن شديد سيم ماوس و كوبيده شدن مداوم كيبورد همراه با خاموش روشن شدن مداوم سيستم خندونک)

يه خبر مهم اين كه پسر طلاي مامان در 19 فروردين94 خودش به تنهايي ايستاد و كلي هم قر داد و برا خودش دست زد منم كه ذوق مرگ شده بودم حسابيخنده و بعد از اين اقدام بزرگ بالاخره در 13 ارديبهشت به تنهايي چهار قدم راه رفت . الهي دورت بگردم كه خرچنگي با قدمهاي كوچولو و سريع راه ميري بوسبوسبوس واااي ماماني چقد تو خوبي عاشششششششششششقتم. راستي همچنان دو تا دندون داري  بي دندون چشمک

تازگيا حسابي شيطون شدي و از ميز و مبل و هر چي كه بتوني بالا ميري . مجبور شديم چند بار دكوراسيون خونه رو عوض كنيم تا فضا برات بيخطر باشه . همچنان عشق شديدي به انواع سيم و پريز داري و دست گل جديدي كه ديروز به آب دادي شكستن كيس كامپيوتر بود سوتمن و بابايي كه هنوز در تعجبيم چطوري اين كارو كردي!!! راستي ماشالله قدرت بدنيت و قدرت دستت خيلي زياده و اگه چيزي رو نخواي بدي هيچكس حريفت نيست .

ديگه خيلي قشنگ بهم ميگي ماما . به بابايي هم :بابا ... تا يه چيزي رو بخواي و دستت بهش نرسه داد ميزني ماما ماما ... منم كه از ذوق هي بيهوش ميشم هي به حال ميام قه قههخيلي خوشم مياد كه منو درمون همه مشكلاتت ميدوني الهي كه دورت بگردم.

موقع بيرون رفتن هم فقط بابايي رو ميشناسي و به هيچ عنوان بغل كس ديگه اي نميري حتي من دلشکسته البته عوضش موقع خواب فقط بغل ماماني رو دوست داري و هي غلت (غلط يا قلت خندونکآخرش نفهميدم كدوم ديكته درسته )ميزني و خودتو ميندازي رو مامانبوسمحبتخجالت

niniweblog.com دوروز پيش روز پدر بود و منم از طرف دوتاييمون واسه بابايي يه كيك خوشگل درست كردم البته كادوش هم محفوظه تا وقتي كه خودش مدلشو انتخاب كنه (گوشي موبايل خندونک) شبش هم دايي مجيد با دايي مجتبي اينا اومدن و دور هم كيك خورديم. خيلي خوش گذشت

خدا رو هزار مرتبه شكر ميكنم كه يه خانواده خوب و دوست داشتني دارم niniweblog.comniniweblog.com

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان الی
23 اردیبهشت 94 9:31
سلام به مرد کوچولوی شیرین من مبارک باشه اولین قدمهات عزیزم .باهاشون بهترین قدمهارو برداری انشالله دوستتون دارم زیاد زیاد
مامان مریم
پاسخ
cممنون الي جونم